عکاسخونه

به عکاسخونه خوش آمدید...

عکاسخونه

به عکاسخونه خوش آمدید...

فضای مثبت (positive space) و فضای منفی (negative space) در عکاسی

فضای مثبت و منفی نقش بسیار پر رنگی در ساختن بالانس و کامپوزیشن در هنر دارند ولی ما قصدمان صحبت کردن درباره رابط کاربری و دیزاین است . ولی به سادگی میتوان تعریف فضای مثبت و منفی را در این تصویر فهمید .

در هنر فضای منفی به معنای فضای بین اشکال و موضوعات یک تصویر است. فضای منفی در واقع وجود ندارد و در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد. در ترکیب‌بندی عکاسی، طراحی گرافیک و معماری استفاده از فضای منفی یک تکنیک رایج است.

فضای منفی (Negative space) که گاهی اوقات به عنوان فضای سفید نامیده می شود، مفهومی است که صدها سال در هنر، طراحی، معماری، و مجسمه سازی از آن استفاده شده است. این مفهوم به همان اندازه در عکاسی نیز مفید است، و می تواند برای تبدیل یک عکس متوسط به یک عکس عالی و برجسته مورد استفاده قرار گیرد.

به عبارت ساده، فضای منفی ناحیه ای است که سوژه اصلی را در عکس شما احاطه می کند (سوژه اصلی تحت عنوان «فضای مثبت» شناخته می شود). 

برخی اوقات ما دوست داریم ترکیب خودمان را با اشیا و رنگ‌ها پر کنیم. اما وقتی از فضای منفی صحبت می‌کنیم این قانون برعکس می‌شود. معمولا بخش زیادی از تصویر نهایی را فضای خالی و یا خنثی تشکیل می‌دهد و فقط در بخش کوچکی از ترکیب یک جسم وجود دارد.


مغز ما پر از ایده های قبلی در مورد طرز به نظر رسیدن یک سوژه، از نظر اندازه، شکل، رنگ، بافت، و غیره است. متاسفانه، این تصورات قبلی نحوه ای که ما یک صحنه را می بینیم تحریف می کنند، و این می تواند منجر به ایجاد عکس هایی شود که در ذهن ما خوب به نظر برسند، اما در واقعیت چندان خوب نباشند.

کلید غلبه بر این مشکلات این است که در مجموع از اشیاء یک صحنه چشم پوشی کنیم و در عوض بر فضای خالی بین و اطراف آنها تمرکز کنیم. این کار شما را مجبور می کند تا به ترکیب بندی خود توجه بیشتری کنید، و به شما کمک می کند تا اَشکال و اندازه ها را دقیق تر ببینید.

هنگام کادربندی عکس خود، ترکیب بندی خود را تنظیم کنید تا وقتیکه فضاهای مثبت و منفی در عکس در برابر یکدیگر کاملا متعادل احساس شوند. در مورد مقدار فضای خالی که باقی می گذارید سخاوتمند باشید، و فکر نکنید که باید در هر اینچ مربع از کادر یک چیز جالب بچپانید.


تسلط بر استفاده از فضای منفی زمان می برد. ما آنقدر به تمرکز بر سوژه اصلی در صحنه عادت کرده ایم که برخورد با آن به عنوان چیزی که بعدا به کادر اضافه می شود می تواند عجیب به نظر برسد. با این حال، انجام این کار باعث می شود که شما هر عنصر در صحنه خود را با دقت بیشتری در نظر بگیرید، که منجر به ترکیب بندی های بسیار قوی تر می شود.

این نوع ترکیب‌بندی روی سوژه تاکید می‌کند و ارزش منحصر به فردی به آن می‌دهد. این ترکیب خیلی قدرتمند است و در صورتی که به درستی از آن استفاده کنید می‌توانید تصاویر واقعا تاثیر‌گذاری بگیرید.

فضای منفی، سوژه اصلی را تعریف می کند و بر آن تاکید دارد. در واقع کارکرد فضای منفی این است که نگاه بیننده را به سمت سوژه اصلی هدایت کند. این فضا جایی برای «نفس کشیدن» فراهم می کند، به چشم مجالی برای  استراحت می دهد و از ایجاد آشفتگی در عکس جلوگیری می کند. همه این ها به یک ترکیب بندی بهتر کمک می‌کند.

هنگامی که شروع به استفاده از فضای منفی در عکس‌های خودتان می‌کنید این کار ممکن است کمی سخت به نظر برسد و تمام تلاش‌های شما موفقیت‌آمیز نباشد. اما می‌توانید از فضای منفی برای گرفتن هر نوع عکسی استفاده کنید. شما باید یاد بگیرید که چطور ببینید و از چند تکنیک استفاده کنید تا بتوانید با استفاده از این فضا تصاویر فوق‌العاده‌ای خلق کنید.

white space یا  Negative space هر دو اسمی هستند که برای فضای سفیدی در رابط کاربری بکار میرود و آن فضای سفید شامل هیچ نوشته یا المنتی نمیشود و لازم به ذکر است که حتما نباید سفید باشد و آن فضا میتواند هر رنگی داشته باشد . و فقط شامل هیچ محتوایی نمیشود .

فضای منفی، سوژه عکس را تعریف کرده و بر آن تاکید می کند، و چشم شما را به سمت آن می کشد. این فضا یک «محل تنفس» فراهم می کند، که به چشمان شما جایی برای استراحت می دهد و از به هم ریخته به نظر رسیدن تصویر شما با چیزهای زیاد جلوگیری می کند.

این سبک عکاسی می‌تواند احساس شگفتی، رمزآلود بودن و آرام‌بخش بودن را در بیننده زنده کند. اگر تصویر هیچ حواس‌پرتی بصری، درهم ریختگی و یا رنگ‌های زیادی نداشته باشد مخاطب ارتباط قوی‌تری با سوژه برقرار می‌کند.


با نصب درب ضد سرقت، خانه را با خیال راحت ترک کنید و به عکاسی بروید

عکاسی یا فوتوگرافی در لغت به معنای روش عکاسی و عکسبرداری است و همچنین به عمل و شغل عکاس نیز گفته می‌شود. این هنر در اکثر زبان‌های جهان فوتوگرافی گفته می‌شود که ترکیبی از دو کلمه یونانی فوتو به معنی نور و گرافی به معنی ثبت یا نگارش است.    

هنر عکاسی در سال 1830 میلادی اختراع شد و به طور عمومی ده سال بعد به رسمیت شناخته شد. امروزه عکاسی بزرگ ترین سرگرمی رو به رشد در جهان است. درواقع عکاسی کشف و یا اختراع یک شخص نیست. تاریخچه عکاسی در جهان نشان دهنده این است که عکاسی با توجه به تلاش های نوآورانه افراد مستعد در طول زمان تکمیل شده است.

انسان همیشه طالب زیبایی و ثبت زیبایی بوده است. عکاسی هنر ثبت زیبایی هاست. در یک تعریف کلی، هنر را به تجلی در آوردن احساسات آدمی به هر شکل ممکن تعریف کرده اند. هنر می تواند در قالب نقاشی، موسیقی، فیلم سازی و ... نمود پیدا کند. عکاسی هم یکی از نمودهای هنر است که فرد عکاس از منظر یک هنرمند اقدام به ثبت محیط اطراف می‌نماید. پس می‌توان نتیجه گرفت عکاسی علم و هنر ثبت لحظات است که توسط فردی آگاه انجام می‌شود.

عکاسی نیز همانند سایر هنرهای دیگر به ذهن آرام نیاز دارد. یک عکاس علاوه بر تجهیزات عکاسی بیشتر از هر چیزی به خیالی راحت نیاز دارد؟ اما این خیال راحت چگونه به دست می آید؟ یکی از نگرانی های همه افراد امنیت خانه و خانواده شان است. یک عکاس نیز برای عکاسی به جاهای مختلفی می رود و مواقع زیادی پیش می آید که در خانه باشد. چیزی که در غیاب عکاس میبایست از خانه اش مراقبت کند یک درب ضد سرقت مستحکم و ایمن است. تا بتواند با خیالی آسوده به محل سوژه هایش برود و عکاسی کند. 

جالب این که همان قدر که عکاسی نیازمند امنیت حاصل از درب ضد سرقت است، این درب ها هم نیازمند هنر والای عکاسی هستند.امروزه عکاسی و به عبارت بهتر عکاسی صنعتی نقش بزرگی در ترویج و توسعه این درب ها داشته است. عکس های زیبا و دلربایی که از این گونه درب ها در فروشگاههای اینترنتی و مانند آن می بینید حاصل پیوند خوردن هنر و فن در صنعت عکاسی است.

امنیت ساختمان ها از گذشته تاکنون همواره یکی از دغدغه های مهم افراد بوده است و بشر همیشه تلاش کرده است از حریم مکان زندگی یا کار خود محافظت کرده و امنیت و آرامش آنها را تأمین کند. شما برای تأمین امنیت خانه هایتان چه کارهایی انجام می دهید؟ جواب افراد مختلف به این سؤال و روش های تأمین امنیت در بین افراد مختلف از استفاده از دوربین مدار بسته گرفته تا تهیه ی انواع حفاظ و قفل، متفاوت است. درب ورودی اصلی ترین راه ورود افراد متجاوز به ساختمان ها است.

درها برای حفظ امنیت شما ساخته شده اند. اگرچه با افزایش نرخ جرم و جنایت در سراسر جهان، افراد هرگز نمی توانند کاملاً ایمن باشند، اما با اطمینان می توان گفت درب ضد سرقت یک راهکار بسیار خوب برای تأمین حریم شخصی افراد است. انواع درب ضد سرقت از خانواده شما محافظت می کنند و شما را از خطر سارقین و مزاحمان ایمن نگه می دارند. همانطور که از نام این نوع درب ها مشخص است، به گونه ای ساخته شده اند که از ورود سارقان جلوگیری می کنند.

مهم ترین اولویت زندگی همه ی ما تأمین امنیت خانه و خانواده هایمان است و همواره به دنبال راهی هستیم که این امنیت را هر چه بیشتر و بهتر و راحت تر ایجاد کنیم. خرید و نصب درب ضد سرقت می تواند خیال ما را بابت این امنیت راحت کند.

این مطلب یک معرفی کوتاه از درب ضد سرقت بود تا بتوانیم آرامش و امنیت را به شما دوست داران عکاسی و عکاس های گرامی تقدیم کنیم. چون در دنیای پردغدغه امروزی هیچ چیز به اندازه امنیت و آرامش اهمیت ندارد و یکی از نیازهای اولیه همه ما می باشد.

 

 

ترکیب بندی یا کمپوزیسیون در عکاسی

ترکیب بندی یا کمپوزیسیون (composition)، در هم آمیختن بخشها یا عناصر جداگانه و ایجاد یک کل است. در عکاسی برای گرفتن عکسهای خوب، وجود چنین تفکری لازم و ضروری است.
ترکیب‌بندی یا کمپوزیسیون (Composition) بخشی از هنر عکاسیست. این جمله به وضوح بیان می‌کند که هنرمند عکاس باید اصول ترکیب‌بندی را به خوبی بیاموزد و به کار گیرد. ترکیب‌بندی در #عکاسی هنرِ قراردادن مناسب عناصر در قاب تصویر است؛ به گونه‌ای که نگاه مخاطب به سوژه‌ی اصلی جلب شود. همان‌طور که از این تعریف برمی‌آید عکسی که ترکیب‌بندی مناسبی نداشته باشد در رساندن پیام عکاس به مخاطب ناتوان خواهد بود.

فرقی نمی‌کند که با #دوربین فول‌فریم عکاسی می‌کنید یا با تلفن هوشمند، اگر به عکاسی علاقه‌مندید لازم است این قوانین را بیاموزید و از آنها به بهترین شکل استفاده کنید.
ممکن است این کار به صورت کلاسیک در لیست تکنیک های ترکیب بندی قرار نگیرد، اما این یکی از مهمترین مفاهیم برای ایجاد یک عکس خوب است. ترکیب بندی در بیشتر انواع عکاسی، “هنر حذف کردن” است. فضای محدودی در مرزهای عکس وجود دارد که فقط قبل از ترکیب بندی و در حالت اولیه، می تواند بسیار زیاد باشد.
شما باید هنگام گرفتن یک عکس، هدف داشته باشید. در واقع باید بدانید که می خواهید چه چیزی را به بیننده خود نشان دهید.
یکی از راه های این کار، حذف موارد اضافی است تا بتوانید دقیقا آنچه که می خواهید را به بیننده نشان دهید. روش های انجام این کار در عکاسی، این است که به سوژه خود نزدیک شوید، از یک لنز با فاصله کانونی بیشتر برای ایجاد یک میدان دید باریکتر یا محدودتر استفاده کنید، از عمق میدان برای جدا کردن سوژه از سایر عناصر موجود در صحنه استفاده کنید و یا از سایه (shadow) برای پنهان کردن چیزهایی که مربوط به پیامی که می خواهید به بیننده برسانید، نیستند استفاده کنید.

انواع ترکیب بندی یا کمپوزیسیون (composition)
۱- ترکیب بندی متقارن ( ترکیب قرینه)
نخستین ودر عین حال ساده ترین نوع ترکیب بندی است که هدف آن ایجاد توازن و تعامل میان اجزای تشکیل دهنده است. همچنین برای وسط قرار دادن یک سوژه آسان‌ترین راه استفاده از قانون تقارن است. تقارن ها در صورتی که به خوبی دیده و ثبت شوند، میتوانند ترکیب بندی فوق العاده ای را از لحاظ بصری به وجود آورند بیشترین استفاده از این ترکیب بندی در عکاسی معماری بخصوص بناهای مذهبی و همچنین جاده ها و انعکاس در آب مناسب است. ترکیب بندی های متقارن برای نشان دادن استحکام، پایداری و قدرت به کار میروند.

۲- ترکیب بندی عمودی
ترکیب‌ عمودی معرف روحیه‌ای مثبت و موجب القای کیفیتی ایستا در تصویراست. ترکیب عمودی در واقع متشکل از کادری عمودی هستند که عناصر با ترکیبی ایستا در اثر قرار می‌گیرند.

۳- ترکیب بندی افقی
توجه اصلی عکاس در این نوع ترکیب بندی تاکید بر خطوط افقی موجود در کادر میباشد. این ترکیب بیشتر آرامش و سکون را القا میکند. این ترکیب که در فضایی افقی شکل می‌گیرد یادآور مناظر دریا، ساحل و افق‌های بی‌کران منتهی به آسمان است و جزء ترکیبات پویا به حساب می‌آید.

۴- ترکیب بندی مدور (دایره )
دایره به عنوان شکلی گسترش یافته از یک نقطه است.در حقیقت تصور حرکت و زمان بدون وجود دایره امکان پذیر نیست. دایره بیش از هر شکل هندسی دیگر،با حرکت و پویش سر و کار پیدا می کند. به خاطر شکل دورانی اش، نوعی تحرک را القا می کند. همچنین دایره نماد نرمی، لطافت، تکرار، آرامش روحانی و آسمانی، پاکی و صمیمیت به شمار می آید. کشش درونی دارد و درونگراست.

۵- ترکیب بندی متقاطع
از تقاطع خطوط افقی با خطوط عمودی میتوان به ترکیبی متقاطع دست یافت. ساده‌ترین نوع ترکیب متقاطع صفحه شطرنج است. صفحه شطرنج از خطوط عمودی و افقی ترکیب یافته که در تناسبی مساوی یکدیگر را قطع نموده‌اند. تضاد بین حرکت و سکون؛ تضاد میان ایستایی و نرمش.
۶- ترکیب بندی مثلثی
مثلث را میتوان یکی از ساده ترین اشکال ساخت یک ترکیب خوب در عکاسی دانست. این نوع ترکیب از جهت های بسیاری با ترکیب قرینه شباهت دارد، ولی از قانون آن پیروی نمیکند. به لحاظ ایستایی از استحکام بالایی برخوردار است.

۷- ترکیب بندی اریب
در ترکیب بندی اریب اشیا و عناصر عکس روی خطوط اریب فرضی قرار می گیرند. این نوع ترکیب‌بندی باعث تقویت پرسپکتیو، عمق دادن به تصویر و همچنین پویا کردن آن می‌شود. خطوط اریب نباید حتما در مرکز تصویر باشند.نوع قرار گرفتن خطوط اریب بسته به حالت شکننده، تیز، نرم و ملایم بودن آنها در تصویر تعریف کننده ای یک حالت متفاوت است برای مثال خطوط شکننده و تیز نشان دهنده خشونت و خطوط ملایم و نرم نشان دهنده  لطافت  است.

۸- ترکیب متمرکز و غیر متمرکز
وقتی توجه بیننده به یک نقطه از تصویر جلب شود ترکیب بندی متمرکز میگویند، این نوع ترکیب بندی ثبات و بی تحرک است و در دوره ی انسان گرایی رنسانس مورد استفاده بسیار قرار گرفته است. اگر بیش از یک عنصر در تصویر داشته باشیم و توجه بیننده به آنها جلب شود ترکیب بندی غیرمتمرکز میگویند. یکی از نمونه‌های مشخص این نوع ترکیب، ترکیب بندی نگارگران سنتی ایران ونقاشان قهوه خانه و هنرمندان معاصر بیشتر ازاین نوع ترکیب بوده است. ترکیب بندی غیر متمرکز پویا و متحرک است.
۹- ترکیب بندی کادره و فریم دار
یک روش موثر برای به تصویر کشیدن عمق درون صحنه قرار دادن کادری درون کادری دیگر است. در معماری ما این کادرها زیاد هستند، از دروازه ها گرفته تا ستون ها، طاق ها و ایوان ها. با این ترکیب بندی  شما عمق مناسبی نیز به تصویر می‌دهید. همچنین از کادر برای بیان دیگر احساسات هم استفاده میشود. استفاده از این ترکیب بندی بهترین موقعیت برای پدید آوردن تصاویر خلاقانه و عمیق می باشد.

کنتراست مفهومی

یکی از انواع کنتراست در عکاسی کنتراست مفهومی نام دارد. در این نوع از تضاد عکاس در تلاش است دو سوژه‌ی متضاد را به گونه‌ای در عکس قرار دهد که از تاثیر آنها بر یکدیگر بگوید، در این عکس‌ها بیننده انتظار دیدن دو سوژه در کنار یکدیگر را ندارد و همین امر موجب ایجاد سئوال در او می‌شود. ایجاد حس کنجکاوی در بیننده یکی از ابزار قدرتمند عکاس توامند برای برقراری ارتباط با مخاطب است.
به دلیل انتزاعی بودن، اجرای بی نقص کنتراستِ مفهومی کاری دشوار به نظر می‌رسد و نیازمند ذهنی آماده و خلاق است که از قبل موضوع و طرحی برای ثبت چنین عکس‌هایی داشته باشد. کنتراست مفهومی در عکس غالبا برای روایت داستانی به کار برده می‌شود که با نگاه مخاطب به اثر، در ذهن او روایت می‌شود.
کنتراست مفهومی با کنتراست تُن ها و رنگ ها فرق دارد؛ انتزاعی تر و شاید کمتر واضح است. این نوع کنتراست به ایده ها و همانطور که از اسم آن پیداست به مفاهیم مربوط است، نه به جنبه های فیزیکی مانند سطح نور یا رنگ.
درست مانند انواع دیگر کنتراست، کنتراست مفهومی نیز می تواند با کنار هم قرار دادن چیزهایی که ممکن است در حالت عادی انتظار دیدن آنها در یک تصویر را نداشته باشید، آن را تقویت کند. کنتراست مفهومی یک عکس را جالب تر کرده و سوالاتی در مورد بخش های متضاد تصویر به وجود می آورد.
کنتراست مفهومی اگر به درستی انجام شود، می تواند به گفتن یک داستان کمک کرده، چشم ها را باز کند، بیننده را شگفت زده کند، و او را به فکر کردن در مورد پاسخ خود برانگیزد.
چرا باید از کنتراست مفهومی استفاده کنیم؟
داستان سرایی بصری بخشی از هر عکس خوب است. این گونه است که عکس شما از تصویری که صرفا از لحاظ زیبایی شناسی دلپذیر است فراتر می رود، و باعث می شود که مردم بایستند و واقعا به عکس شما نگاه کنند، و یک واکنش احساسی در بیننده ایجاد می کنید.
کنتراست مفهومی تنها یک راه عالی برای افزودن عمق به عکس های شما نیست، بلکه فرصتی برای یادگیری نگاه کردن و آگاه شدن از محیط اطرافتان به شیوه ای جدید نیز هست.

شما می توانید از این تکنیک برای به اشتراک گذاری یک حس شگفتی، طرح یک ایده، و خارج کردن بیننده از منطقه امنش و واداشتن او به تفکر استفاده کنید. چه چیزی می تواند از این مهم تر باشد؟
ایجاد یک عکس با کنتراست مفهومی به کمی فکر کردن از قبل و مشاهده نیاز دارد. داشتن یک ایده که عملی باشد سخت ترین بخش کار است؛ بقیه آن به سادگی یا سختی گرفتن هر عکس دیگری است. مراحلی که من در مورد آنها صحبت خواهم کرد بر عکاسی در بیرون از استودیو تمرکز دارند، اما می تواند ابزاری بسیار قدرتمند برای عکس های ژست دهی شده نیز باشد.
اولین و اساسی ترین مرحله، مشاهده است. اگر توجه و دقت کافی داشته باشید، می توانید مواد اولیه خوب برای کنتراست یا تضاد مفهومی را تقریبا در هر جایی پیدا کنید.
بعد از این که چیزی برای ثبت پیدا کردید، مرحله دوم طرح یک ایده است. فقط به این دلیل که تضاد برای شما یک چیز بدیهی و واضح است به این معنی نیست که برای دیگران هم همینطور خواهد بود.
لازم نیست حتما واضح باشد، اما فکر کنید که چطور می خواهید عکسی بگیرید که هم نگاه کردن به آن جالب باشد و هم چشم بیننده را برای بررسی و کاوش باز کند.


برای به دست آوردن بهترین تاثیر، عکس شما نباید فقط حاوی کنتراست مفهومی باشد. برای جلب توجه بیننده و دادن فرصتی به او برای توجه و واکنش نشان دادن نسبت به جنبه های کمتر واضح عکس، باید از هر چیز دیگری که در مورد عکاسی می دانید استفاده کنید تا عکس را برجسته کرده و نگاه بیننده را به داخل تصویر بکشید.
مرحله آخر ثبت عکس است. این بخش تکنیکی کار است که در آن ایده انتزاعی شما شکل فیزیکی به خود می گیرد. بعد از این که عکس خود را با دیگران به اشتراک گذاشتید جان خواهد گرفت، چون بینندگان از عکس شما لذت می برند و آن را از نقطه نظر خود تفسیر می کنند.

کنتراست در عکاسی

کنتراست در لغت به معنای تضاد و تقابل است . کنتراست اندازه (مقدار ) اختلاف بین طیف  سیاه و سفید در عکس است. بدون کنتراست ما هیچ عکسی نداریم چون در آن صورت هیچ تفاوتی بین تیرگی و روشنی وجود ندارد و همه چیز یا سیاه است یا سفید و یا شکلی از رنگ خاکستری ! میزان کنتراست یک عکس را با بالا و پایین بودن آن اعلام میکنند برخی عکس ها کنتراست بالا دارند و برخی دیگر کنتراست پایین!

              

شاید کنتراست را بتوان تضاد بین دو چیز قابل مقایسه تعریف کرد. در عکاسی بارها در کتاب‌ها و مقالات مختلف دیده‌ام که کنتراست را اختلاف میان طیف سفید و سیاه عکس معنی می‌کنند. اما به راستی کنتراست در عکاسی بیش از این‌هاست. گرچه تعریف رایج کنتراست غلط نیست اما کامل هم نیست. کنتراست یا تضاد و تقابل، می‌تواند در رنگ، بافت، نور، مفهوم، مجاورت و ... خود را نمایان کند. عکاس آگاه به خوبی می‌تواند با استفاده از کنتراست بر تاثیرگذاری عکس خود بر مخاطب بیافزاید.

یکی از بهترین راه‌های ایجاد حس دراماتیک در عکس، استفاده از مبحث سایه‌ها و کنتراست در عکاسی است. نکته کلیدی این موضوع این است که باید جزئیات درون سایه را فراموش کنید. شما عملا به این جزئیات هیچ نیازی ندارید و سایه‌ها در عکس‌های دراماتیک، می‌بایست مرموز و پنهان باشند و تاریکی مطلق در بخش‌های سایه، یکی از مهمترین موارد در این سبک عکاسی است.


در واقع شما در اینجا تخیل بیننده را به کار می‌گیرید. بیننده با دیدن یک صحنه تاریک و مرموز می‌تواند حدس بزند که چه چیزی پشت این همه سیاهی است و این باعث می‌شود بیننده با عکس درگیر شود.

ابتدا سعی کنید محدوده داینامیکی سنسور خود را به خوبی شناخته و آن را در بخش‌های مختلف به میزان مختلف مشخص کنید. سعی کنید هایلایت‌ها را از حالت عادی روشن‌تر کرده و سایه‌ها را تیره‌تر کنید، تا جایی که کاملا سیاه به نظر برسند. اگر نور به اندازه کافی قوی باشد و تضاد خوبی را بین بخش‌های تیره و روشن ایجاد کند، سایه جزئیات بسیار کمتری خواهد داشت.


کنتراست همه چیز عکس شماست. اگر تفاوتی در طیف سفید و سیاه عکس شما وجود نداشته باشد، تصویر شما فاقد جزئیات خواهد شد و درواقع در این شرایط عکسی ثبت نمی‌شود. بر همین اساس اگر نتوانیم موضوعی که قصد به تصویر کشیدن آن را داریم از سایر عناصر موجود در قاب متمایز سازیم چگونه می‌توانیم منظورمان را از یک عکس به مخاطب برسانیم؟ کنتراست به عکس‌های شما قدرت می‌بخشد و باعث می‌شود اثر عکاس بتواند با مخاطب ارتباط بهتر و قوی‌تری برقرار کند.

بسیاری از عکاسان طرز استفاده از کنتراست در عکاسی را به خوبی می دانند. کنتراست خوب باعث می شود یک عکس حرفه ای و یک عکس مبتدی به نظر برسد. تونال کنتراست یک کنتراست خوب را می توانید در عکس هایی با سایه های مشکی ببنید که بیشترین کنتراست را دارا می باشد. در این گونه تصاویر سوژه اصلی کاملا تیره و رنگ ها در پشت سوژه به خوبی نمایان هستند. این تفاوت زیاد بین روشنایی و تیرگی یک مثال خوب برای فهمیدن کنتراست است.