عکاسخونه

به عکاسخونه خوش آمدید...

عکاسخونه

به عکاسخونه خوش آمدید...

کنتراست مفهومی

یکی از انواع کنتراست در عکاسی کنتراست مفهومی نام دارد. در این نوع از تضاد عکاس در تلاش است دو سوژه‌ی متضاد را به گونه‌ای در عکس قرار دهد که از تاثیر آنها بر یکدیگر بگوید، در این عکس‌ها بیننده انتظار دیدن دو سوژه در کنار یکدیگر را ندارد و همین امر موجب ایجاد سئوال در او می‌شود. ایجاد حس کنجکاوی در بیننده یکی از ابزار قدرتمند عکاس توامند برای برقراری ارتباط با مخاطب است.
به دلیل انتزاعی بودن، اجرای بی نقص کنتراستِ مفهومی کاری دشوار به نظر می‌رسد و نیازمند ذهنی آماده و خلاق است که از قبل موضوع و طرحی برای ثبت چنین عکس‌هایی داشته باشد. کنتراست مفهومی در عکس غالبا برای روایت داستانی به کار برده می‌شود که با نگاه مخاطب به اثر، در ذهن او روایت می‌شود.
کنتراست مفهومی با کنتراست تُن ها و رنگ ها فرق دارد؛ انتزاعی تر و شاید کمتر واضح است. این نوع کنتراست به ایده ها و همانطور که از اسم آن پیداست به مفاهیم مربوط است، نه به جنبه های فیزیکی مانند سطح نور یا رنگ.
درست مانند انواع دیگر کنتراست، کنتراست مفهومی نیز می تواند با کنار هم قرار دادن چیزهایی که ممکن است در حالت عادی انتظار دیدن آنها در یک تصویر را نداشته باشید، آن را تقویت کند. کنتراست مفهومی یک عکس را جالب تر کرده و سوالاتی در مورد بخش های متضاد تصویر به وجود می آورد.
کنتراست مفهومی اگر به درستی انجام شود، می تواند به گفتن یک داستان کمک کرده، چشم ها را باز کند، بیننده را شگفت زده کند، و او را به فکر کردن در مورد پاسخ خود برانگیزد.
چرا باید از کنتراست مفهومی استفاده کنیم؟
داستان سرایی بصری بخشی از هر عکس خوب است. این گونه است که عکس شما از تصویری که صرفا از لحاظ زیبایی شناسی دلپذیر است فراتر می رود، و باعث می شود که مردم بایستند و واقعا به عکس شما نگاه کنند، و یک واکنش احساسی در بیننده ایجاد می کنید.
کنتراست مفهومی تنها یک راه عالی برای افزودن عمق به عکس های شما نیست، بلکه فرصتی برای یادگیری نگاه کردن و آگاه شدن از محیط اطرافتان به شیوه ای جدید نیز هست.

شما می توانید از این تکنیک برای به اشتراک گذاری یک حس شگفتی، طرح یک ایده، و خارج کردن بیننده از منطقه امنش و واداشتن او به تفکر استفاده کنید. چه چیزی می تواند از این مهم تر باشد؟
ایجاد یک عکس با کنتراست مفهومی به کمی فکر کردن از قبل و مشاهده نیاز دارد. داشتن یک ایده که عملی باشد سخت ترین بخش کار است؛ بقیه آن به سادگی یا سختی گرفتن هر عکس دیگری است. مراحلی که من در مورد آنها صحبت خواهم کرد بر عکاسی در بیرون از استودیو تمرکز دارند، اما می تواند ابزاری بسیار قدرتمند برای عکس های ژست دهی شده نیز باشد.
اولین و اساسی ترین مرحله، مشاهده است. اگر توجه و دقت کافی داشته باشید، می توانید مواد اولیه خوب برای کنتراست یا تضاد مفهومی را تقریبا در هر جایی پیدا کنید.
بعد از این که چیزی برای ثبت پیدا کردید، مرحله دوم طرح یک ایده است. فقط به این دلیل که تضاد برای شما یک چیز بدیهی و واضح است به این معنی نیست که برای دیگران هم همینطور خواهد بود.
لازم نیست حتما واضح باشد، اما فکر کنید که چطور می خواهید عکسی بگیرید که هم نگاه کردن به آن جالب باشد و هم چشم بیننده را برای بررسی و کاوش باز کند.


برای به دست آوردن بهترین تاثیر، عکس شما نباید فقط حاوی کنتراست مفهومی باشد. برای جلب توجه بیننده و دادن فرصتی به او برای توجه و واکنش نشان دادن نسبت به جنبه های کمتر واضح عکس، باید از هر چیز دیگری که در مورد عکاسی می دانید استفاده کنید تا عکس را برجسته کرده و نگاه بیننده را به داخل تصویر بکشید.
مرحله آخر ثبت عکس است. این بخش تکنیکی کار است که در آن ایده انتزاعی شما شکل فیزیکی به خود می گیرد. بعد از این که عکس خود را با دیگران به اشتراک گذاشتید جان خواهد گرفت، چون بینندگان از عکس شما لذت می برند و آن را از نقطه نظر خود تفسیر می کنند.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد